نویسنده: علی رفیعی

 

تعلیمیه، فرقه‌ای از باطنیان که در سده‌ی پنجم هجری در میان اسماعیلیه‌ی نزاری به وجود آمدند و عقاید مذهبی آنها مبتنی بر «اصل تعلیم» است. شهرستانی نوشته است که این فرقه از باطنیه و اسماعیلیه را در خراسان به عنوان تعلیمیه ملقب ساخته‌اند (الملل و النحل، 192/1) از آن رو که خداشناسی را به وسیله‌ی خود و اندیشه ممکن نمی‌دانستند و تنها به هدایت و اصل تعلیم‌پذیری از امام معصوم مستند می‌کردند (جهانگشای جوینی، 196/3). گویا منشاء این طرز تفکر در اسماعیلیه و باطنیه از هنگام ظهور حسن صباح (428-518 ق) و پس از تأسیس دعوت جدید او شکل گرفته، و اساس ساختمان آموزش حسن صباح و پیروان وی در مورد مسائل دینی را تشکیل می‌دهد. وی معتقد بود که خداشناسی به عقل و نظر نیست، بلکه به تعلیم امام است، زیرا که بیشتر مردم جهان را عاقلان تشکیل می‌دهند و هر یک از آنها را در دین و مسائل آن نظری و عقیده‌ای خاص است و اگر در خداشناسی نظر عقل و خرد کافی بودی، اهل هیچ مذهب و عقیده‌ای را بر غیر خود اعتراض نبودی و همگنان متساوی بودند، چه آنکه هر کسی به نظر خود و با تصویب خرد خویش متدین شمرده می‌شود. اما اینکه می‌بینیم راه اعتراض و انکار عقائد دیگران و ردّ و اثبات آنها باز است و بعضی را به تقلید از دیگری احتیاج است، نشان می‌دهد که خداشناسی تنها به وسیله‌ی امام معصوم امکان‌پذیر است و این همان مذهب تعلیم است که متعقدین آن می‌گویند امام باید که در هر دور مردم را به تعلیم خود متعلم و متدین گرداند (الملل و النحل، 195/1-196؛ جهانگشای جوینی، 196/3). عدم درک افراد به نظر اینان ناشی از آن است که آیات و احادیث و احکام شرعی دارای ظاهر و باطنی است و مردم قدرت درک مفاهیم باطنی را ندارند و به ظاهر آیات و احادیث و احکام نمی‌شود عمل کرد، مگر اینکه به حقایق پنهانی و کُنهِ آنها دسترسی حاصل شود. و چون معانی باطنی بر ما مکتوم است و برای هر کسی وقوف بر آن میسر نیست، به شدت محتاج به امام معصوم است که به عنوان معلم انسانها اصل تعلیم را به کار بندد و آن حقایق و مفاهیم باطنی را برای انسانها روشن سازد. در این مذهب افراد مبتدی و تازه وارد را اصطلاحاً مستجیب می‌نامند که اجازه‌ی سخن گفتن ندارند (جهانگشای جوینی، 196/3-197؛ شرح مواقف، ایجی، 288/3). عقائد دیگر تعلیمیه عبارتند از: وجوب تقلید در عقائد اصولی مانند وجود صانع، توحید، نبوت، عدل و غیر آن (بحارالانوار، 133/66) و معنای جنابت نزد آنان عبارت از مبادرت کردن مستجیب به افشاء سرّ است. و غسل عبارت از تجدید عهد مستجیب است. زنا از نظر آنان القاء نطفه‌ی علوم باطنی در نفوس افرادی است که مسبوق به عقد عهد و پیمان نیستند و روزه عبارت از امساک از کشف اسرار شمرده می‌شود (معجم الفرق الاسلامیه، 32، 69). و در هر عصر و دوره‌ای باید امامی معصوم و غیر جایزالخطایی باشد که گرفتار لغزش نگردد و علومی را که به وی سپرده‌اند به دیگران برساند (خاندان نوبختی، 252). برای شناخت بیشتر این فرقه رجوع کنید به (اسماعیلیه و باطنیه).

منابع:

جز آنچه در متن مقاله آمده، دائرةالمعارف الاسلامیة، 2 / ماده‌ی اسماعیلیه؛ تاریخ اسماعیلیان در ایران، ترجمه‌ی پروین منزوی؛ فرهنگ فرق اسلامی، 53.
منبع مقاله :
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسه‌ی انتشارات حکمت، چاپ اول